بیوگرافی امیرحسین مدرس و همسرش + علت طلاق

امیرحسین مدرس متولد 16 شهریور 1349 در تهران، مجری است

فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی و دانش آموخته بازیگری از مرکز فیلمسازی وزارت ارشاد است، علاوه بر فعالیت تلویزیونی، دست به قلم دارد و شعر نیز می گوید

عکس بیوگرافی امیرحسین مدرس

شروع فعالیت

من از سال 1366 در سن 17 سالگی کارم را با گروه کودک نوجوان شبکه یک شروع کردم، بعد از 4 – 5 سال از شروع فعالیتت وارد رادیو شدم

از سال 70 کار با با برنامه انتهای حضور به عنوان گوینده و بازیگر شروع کردم

شهرت و حرفه ها

بعد ازا جرای برنامه متفاوت نیمرخ در دهه 70 به خوبی شناخته شد

او همه فن حریف بود، دوره های بازیگری را گذرانده است، در تلویزیون نویسندگی کرده است، سردبیر روزنامه بوده، مجری گری کرده و ته صدایی در خوانندگی هم دارد

دست خط زیبایی دارد و گاهی شعر هم بگوید

امیرحسین مدرس و همسر اولش

ازدواج اول + طلاق

امیرحسین مدرس در سال 82 با دختری بنام نازنین اسکندری ازدواج کرد، این رابطه با یک پسر بنام ایلیا 9 سال بیشتر دوام نیاورد و این دو در آخرای سال 91 از یکدیگر جدا شدند

ازدواج دوم

امیرحسین مدرس در سال 92 برای بار دوم با بهار بهاردوست ازدواج کرد

ازدواج من و بهار ازدواج دوم ماست و هر دو سال‌ ها پس از ازدواج اول‌ مان مجرد بودیم، آشنایی ما به واسطه یک دوست مشترک بود که ما را به هم معرفی کرد

بعد از آن رفت و آمد خانوادگی‌ مان شروع شد و چند ماهی به این شکل معاشرت داشتیم. تا اینکه تصمیم به ازدواج گرفتیم، مدرس با عاقدی سید محمد خاتمی تجدید فراش کرد

امیرحسین مدرس و همسرش بهار بهاردوست

فرزندان

امیرحسین مدرس از همسر اولش یک پسر بنام ایلیا دارد، بهار بهاردوست هم از همسر اولش دو پسر بنام های پژمان و امیرحسین دارد

موسیقی و خوانندگی

سال‌ هاست در زمینه موسیقی فعالیت می‌ کنم و تا به حال 5 آلبوم موسیقی با صدای من منتشر شده است. سه‌ تار، تنبور و دف می‌ زنم

تعداد زیادی تیتراژ برنامه و سریال خوانده‌ ام و سال پیش هم در برج میلاد کنسرت داشتم، خوشبختانه از این کنسرت استقبال شد و اجرایی خوب و حرفه‌ ای داشت

علایق دو نفره

بهار بهاردوست : علایق مشترک زیادی داریم. هر دو عاشق سفر هستیم؛ ه خصوص دیدن اماکن تاریخی و شهرهای پر قدمت مورد علاقه‌ مان است

عکس پسر و همسر امیرحسین مدرس

زندگی در دل مردم

ارتباطم با مردم خیلی خوب است و از بودن در جمع مردم لذت می‌ برم من به راحتی وارد قهوه‌ خانه می‌ شوم و چای می‌ خورم یا وارد ساندویچ‌ فروشی‌ های بدون میز و صندلی می‌ شوم و ایستاده ساندویچ می‌ خورم

به طباخی و کله‌ پاچه‌ فروشی هم می‌ رویم و سیراب شیردان می‌ خوریم

من مغز قلم خیلی دوست دارم و اگر به رستورانی بریم که در غذای‌ مان قلم باشد آن قدر آن را به قاشق می‌ کوبم تا مغزش را بخورم این مواقع بهار می‌ گوید : وای خاک به سرم زشته (خنده)

عشق به بازیگری

مدرس : بازیگری را خیلی دوست دارم اما دلم نمی‌ خواهد به هر قیمتی در این عرصه حضور داشته باشم و از آنهایی نیستم که دوست داشته باشم حتما در کارهای تصویری دیده شوم

https://photokade.com/