خلاصه داستان قسمت آخر سریال غنچه های زخمی
در این مطلب میتوانید خلاصه داستان قسمت آخر سریال غنچه های زخمیرا به همراه عکسهای این قسمت ملاحظه کنید
سریال غنچه های زخمی در میان مخاطبان خود از اهمیت بسیاری برخوردار است.
این سریال سناریو درام و پرهیجانی را به همراه دارد و مشکلات اجتماعی جوانان بی سرپرست را به تصویر می کشد.
بازیگران جوان این سریال، پشت صحنه را محیطی بسیار سرگرم کننده و شاد معرفی کردند و از بودن در چنین اکیپی اظهار خوشحالی می کنند.
با وجود سناریو درام این مجموعه تلویزیونی، آنها در پشت دوربین ساعات خوش و شادی را در کنار هم می گذرانند.
بیران داملا ییلماز بازیگر نقش ایلول در این سریال برخلاف نقش خود در این کار، شخصیت شاد و پرهیجانی دارد. در مصاحبه ای که با بازیگران دختر این سریال انجام شد، همگی از حضور در این کار و کسب تجربه های فوق العاده اظهار خوشحالی و رضایت داشتند.
درصد بیشتری از کادر بازیگران را جوانان تشکیل داده اند و این به جذابیت اوقات پشت صحنه و وقت گذراندن با یکدیگر می افزاید. همچنین این هماهنگی و کار گروهی حرفه ای سبب شده تا کیفیت کار بالا رود و به درصد بینندگان اضافه شود.
عکسهای هازار موتان بازیگر نقش جمره کلیک کنید
عکسهای بیران داملا ییلماز بازیگر نقش ایلول کلیک کنید
خلاصه داستان سریال غنچه های زخمی
این سریال داستان دختری شانزده ساله به نام ایلول است که در یازده سالگی پدرش را از دست داده و یک خواهر کوچکتر از خود دارد.
او در یک خانه کوچک به همراه مادر، خواهر کوچکتر و ناپدری اش زندگی می کند. ایلول همیشه مورد تجاوز جسمی و عاطفی از سوی ناپدری اش قرار می گیرد. زمانی که او این موضوع را به مادر خود انتقال می دهد، مادرش او را باور نکرده و وی را به یک یتیم خانه می سپرد. او در ابتدا تلاش بسیاری برای ماندن نزد مادر و خواهرش می کند و از رفتن به پرورشگاه بسیار ناراحت و دلگیر است. اما به تدریج به هم اتاقی های خود که ۴ دختر هم سن و سال او هستند، وابسته شده و از آن به بعد این وابستگی هیچگاه کمرنگ نمی شود. این سریال داستان ۵ دختر تنهای به دور از خانواده و مجادله های آنها در راه زندگی در سنین نوجوانی را به تصویر می کشد.
خلاصه داستان قسمت آخر سریال غنچه های زخمی
آنچه در پایین میخوانید خلاصه داستان قسمت آخر فصل دوم سریال غنچه های زخمی است. و در پایین میتوانید خلاصه داستان قسمت آخر فصل سوم و پایانی سریال غنچه های زخمی را ببینید
صدری که یک پیرمرد پولدار است در آخرین روزهای عمرش به دنبال نوه گمشده خود میگرده و داخل روزنامه برای این کار آگهی میزنه .
مرال (مارال) بعد از دیدن آگهی به امید اینکه اون نوه صدری باشه پیش صدری میره و خودش رو نوه اون معرفی میکنی ، در صورتی که نوه واقعی صدری ، کادر (ساغر) هست…
بانو ، مادر کادر (ساغر) که عقل خودش رو از دست داده ، از تیمارستان فرار میکنه و قصد داره از دخترش (کادر) انتقام بگیره. همان موقع در روزنامه خبر پیدا شدن نوه صدری می بینه و موقعی که متوجه میشه مرال (مارال) خودش را نوه صدری معرفی کرده شوک میشه.
بانو ثروت صدری را حق خودش میدونه و بخاطر این موضوع از دست مرال خشمگین میشه.
دخترها که امتحان (کنکور) دانشگاه دارند بخاطر این موضوع هیجان زده هستند.
گونی بعد از امتحان ، باخبر میشه که سونگول (سوگول) برای کنکور درخواست نداده است. (سونگول بخاطر اینکه نامادریش پول کنکور اون را بدون اجازه اون خرج کرده بود نتونست در کنکور شرکت کنه)
صدری تصمیم میگیره یک مهمانی در بین آشنا ها و نزدیکان خودش برای مرال ترتیب بده.
بانو برای اینکه به مرال فشار بیاره , یک نقشه بسیار خطرناک میکشه و با این نقشه شوم جان بقیه دخترها را به خطر میاندازه…
در قسمت آخر سریال غنچه های زخمی در فصل دوم خواهیم دید که بانو که از تیمارستان فرار کرده و تونسته بیاد تو خوابگاه دخترها خودش رو قایم کنه، نصف شب به سراغ دخترها میاد و بعد از کلی جر و بحث به صورت ناخواسته دخترش ساغر را با چاقو میکشه و از طرف دیگر پرده اتاق دخترها آتش میگیره.
در ابتدای قسمت اول فصل سوم سریال که به تازگی شروع شده مراسم تشییع جنازه ساغر ، ایلول و جمره را می بینیم که بیننده ها همه فکر میکنند بعد از اون اتفاقاتی که اون شب افتاده و اتاق آتش گرفته بود بخاطر همین موضوع ساغر و ایلول و جمره کشته شده اند.
البته طولی نمیکشه همه بیننده گان شوکه میشوند چون همه این اتفاقات فقط در خواب مارال افتاده بود 😀 و مشخصه که نویسنده و کارگردان سریال فقط برای اینکه هیجان سریال را برای فصل جدید آن بالا ببرند این سکانس رو به سریال اضافه کرده اند.
در ادامه قسمت اول فصل سوم سریال خواهیم دید که دخترها و سرکان و گونی و چند تا از پسرهای دیگه در دانشگاه قبول شده اند و به دانشگاه می روند فقط سوگول که بخاطر پول ثبت نام کنکور ، نتوانسته بود در کنکور شرکت کنه مجبور میشه سرکار بره. و اتفاقات دیگه ای هم افتاده که تا موقع پخشش صبر کنید…
در قسمت های بعدی اتفاقاتی که می افته به شرح زیر است :
مارال (مرال) که همچنان خودش رو بجای ساغر (کادر) به عنوان نوه صدری جا زده از زندگی ثروتمندی و مجللش کیف مکنه و حالش رو میبره.
سوگل و گونی بخاطر اینکه خرج زندگیشون و خرج نامادری و برادر ناتنیش که تازه بدنیا آمده را بدهند هر دو تصمیم میگریند کار کنند . سوگول که دیگه درس نمیکنه تو یه تولیدی لباس کار میکنه که هر موقع نشون میدن تو سریال در حال اتو زدن هست 😀 گونی هم با اینکه دانشجو است و درس میخونه تو یه پمپ بنزین مشغول به کار میشه که البته خیلی زود در قسمتهای بعد اخراج میشه.
اژدر یکی از بستگان صدری است که صدری بخاطر اینکه اون آدم درستی نیست ازش خوشش نمیاد و از خونش میندازه بیرون . اژدر که موضوع مارال را فهمیده که نوه واقعی صدری نیست ازش باج میگیره و مجبورش میکنه صدری رو راضی کنه که راهش بده به خونه.
اژدر که با ماجده زن جوان صدری رابطه داره با هم نقشه میکشن و یه کارایی میکنن که باعث میشه صدری بمیره. و تصمیم دارند که کل ثروت صدری را بالا بکشند و بخاطر همین ساغر را میدزدند و بقیه که فکر میکنن ساغر مرده جرم قتل را میاندازند گردن مارال که بتونن به این روش کل مال و ثروت را بالا بکشند.
سرکان که در فصل سوم سریال با جمره رابطه عشق و عاشقی دارند، مریضی سرطان میگیره و تحت مداوا قرار میگیره.
همچنین در فصل سوم سریال یک افسر پلیس جوان هم به سریال اضافه شده که عاشق ایلول شده است.
(ادامه داستان سریال بعد از پخش آن در همین بخش اضافه خواهد شد)
آنچه در بالا میخوانید خلاصه ای از قسمت آخر این فصل سریال غنچه های زخمی می باشد که در کانال atv ترکیه با نام kirgin cicekler پخش شد. همچنین فصل جدید این سریال از شهریور ماه ۹۶ از همین کانال پخش خواهد شد.
خلاصه داستان قسمت آخر فصل سوم و پایانی سریال :
دخترها که با یک ماشین فلوکس از دست پلیس در حال فرار بودند تصادف میکنند و از یک دره به پایین پرت میشن. بعد از انتقالشون به بیمارستان کم کم حالشون بهتر میشه و ساغر (کادر) پاش میشکنه و جمره ، مرال و ایلول مشکل خاصی ندارند، فقط سوگل (سونگول) به کما میره و دکترا مجبور میشن بچه داخل شکم سوگل را زودتر بدنیا بیارند تا مشکلی برای بچه بوجود نیاد. بچه ی سوگل و گونی که دختر بود سالم بدنیا میاد و سوگول هم بعد از چند روز از کما بیرون میاد و شوهرش گونی و دخترا را میبینه و ازشون خداحافظی میکنه و میمره.
بعد از این اتفاقات دخترها و نازان (مادر سرکان) به زندان می افتن و ۲ سال حبس میکشند و بعد از دو سال آزاد میشن. سوگل قبل از مردنش به دخترا گفته بود که دخترم رو شما بزرگ کنید. ولی گونی که دخترا رو تو مرگ همسرش مقصر میدونست اجازه دیدن بچه اش رو به دخترا نمیداد. گونی اسم دخترش را هم سونگل گذاشته بود.
دخترا که بعد از آزادیشون از زندان برای اینکه بتونن پول دربیارن مشغول کار میشن . نریمان که با یک پیرمرد ازدواج کرده بود آپارتمانش رو به دخترا میده تا به آنها محبتی کرده باشه و دخترا که از این موضوع خیلی خوشحال شده بودند تصمیم میگیرن آپارتمان رو تبدیل به یک پرورشگاه بکنند و اسمش رو به یاد دوستشون سونگول میذارند.
بعد از این اتفاقات علی و ایلول با هم عروسی میکنند و روز عروسی هم که گونی تصمیم نداشت به عروسی بره یه فیلم از همسرش سونگل پیدا میکنه و حرفای همسرش روش تاثیر میذاره و به همراه دخترش به عروسی میره. دخترا از دیدن گونی و دخترش سونگل خیلی خوشحال میشن. و در آخر هم سریال اینطوری تمام میشه که دخترا به همراه دختر دوستشون سونگل بیرون تو خیابان شاد و خوشحال دارن بازی میکنند و سونگل هم از یه گوشه ای داره تماشا شون میکنه (البته احتمالا روح سونگول) و اینطوری سریال بعد از ۱۱۳ قسمت و بیش از دو سال پخش به پایان میرسه
بیوگرافی سعید ابوطالب