دختر دکتر خسرو باقری ,عکس همسر دکتر خسرو باقری,عکس دکتر خسرو باقری,اینستاگرام Instagram دکتر خسرو باقری , دکتر خسرو باقری بدون آرایش,ارتباط با دکتر خسرو باقری,همسر دکتر خسرو باقری,فیلم دکتر خسرو باقری ,بیوگرافی دکتر خسرو باقری, دکتر خسرو باقری و همسرش,خانه / ثروت دکتر خسرو باقری, دکتر خسرو باقری ازدواج, دکتر خسرو باقری قبل عمل زیبایی,شماره تلفن دکتر خسرو باقری,آخرین خبر دکتر خسرو باقری,دکتر خسرو باقری کجاست؟,سایت رسمی دکتر خسرو باقری, دکتر خسرو باقری کیست,پسر دکتر خسرو باقری , دکتر خسرو باقری ویکی پدیا,زندگی نامه دکتر خسرو باقری,کانال تلگرام دکتر خسرو باقری, دکتر خسرو باقری متولد,کلیپ دکتر خسرو باقری,دکتر خسرو باقری,دکتر خسرو باقری کیست؟,
خسرو باقری
خسرو باقری
|
|
زادروز | ۱۳۳۶ |
---|---|
محل زندگی | تهران |
ملیت | ایرانی |
تحصیلات | دکترا |
پیشه | استاد دانشگاه |
وبگاه | |
https://tehran.academia.edu/KhosrowBagheri |
خسرو باقری نوع پرست (زاده ۱۳۳۶ تهران) استاد دانشگاه تهران است.[۱] زمینههای تخصص وی فلسفه آموزش و پرورش،[۲] فلسفه شناخت و روان[۳] و تربیت دینی است.[۴][۵][۶] خسرو باقری، استاد دانشگاه تهران، درجه دکتری در فلسفه تعلیم و تربیت را از دانشگاه نیو ساوت ولز استرالیا دریافت کرد. دوره کارشناسی را در دانشگاه علامه و ارشد را در دانشگاه تربیت مدرس به اتمام رساند و هماکنون در دانشکده روانشناسی، علوم تربیتی و الهیات دانشگاه تهران مشغول تدریس است.[۷]
محتویات
فلسفه روانشناسی
خسرو باقری در فلسفه روانشناسی به بررسی پیش فرضهای مکتبهای روانشناسی پرداختهاست. او در نوشتههای خود به بررسی پیش فرضهای روانشناسی ژان پیاژه، روانکاوی زیگموند فروید، و روانشناسی سازههای شخصی جرج کلی پرداختهاست. خسرو باقری در بررسی پیش فرضهای فلسفی نظریه جرج کلی، ضرورت تلفیق مطابقت با واقع و صدق درونی را بررسی کرده،[۸] و بر اساس آن تلاقی بین سازهها و واقعیت به عنوان نقطه بهینه که در آن سازهها و واقعیت هممرز هستند ممکن میشود. این رویکرد از آن جهت اهمیت دارد، که موجب ورود رئالیسم به پراگماتیسم در روانشناسی جرج کلی شدهاست،[۹] و سازهها را نظام مند میکند.[۱۰]
علم دینی
باقری به امکان دخالت پیش فرضهای دینی در فرایند شکلگیری علوم انسانی پرداختهاست، که از این طریق تجربی بودن آن شاخههای علوم انسانی کاملاً حفظ میشوند، و از طرف دیگر ابطال نظریهها، پیش فرضها را از ابطال یا بررسی تجربی مصون میگذارد. این دیدگاه که رویکرد تأسیسی نامیده میشود در مقابل دیدگاههایی قرار میگرید که باقری آنها را تهذیبی، و دائرةالمعارفی مینامد.[۱۱]
وی از منتقدان نگرش سیاسی به علم غربی است و در این باره گفتهاست: دین داران – از جمله مسلمانان – موضع عقلانی خودشان را شفاف نمیکنند و در این موضع میروند که ما این طرف هستیم و شما آن طرف و مدام میخواهند دیوارها را محکم تر کنند. همین وضعی که در جامعهٔ ما وجود دارد. در صورتی که باید بتوانیم ساحتهای مختلف را از یکدیگر تفکیک نماییم. یعنی باید بتوانیم سیاست غرب را از علم غرب جدا کنیم. هر چند اینها با هم نسبتی دارند اما یکی نیستند و یکی کردنشان خطاست، همانطور که تفکیک کاملشان هم خطاست. هر مشکلی که جامعهٔ ما به لحاظ سیاسی با غرب دارد به آن ادامه دهد اما اینکه چون غرب به لحاظ سیاسی متجاوز است، پس علمش هم، علم تجاوز است و به آنها تجاوز میآموزد، خطاست. ما باید بتوانیم این تفکیک را انجام دهیم و با حوزهٔ فکری و علمی غرب وارد بحث و گفتگوی علمی شویم.[۱۲]
فلسفه آموزش و پرورش
خسرو باقری در فلسفه آموزش و پرورش عاملیت انسان را محور و اساس نظریه خود قرار دادهاست. در زمینه تربیت دینی در حالی که بهطور سنتی دانشمندان مسلمان فطرت یا حتی ذات انسان را محور بحث تربیت دینی قرار میدادهاند، خسرو باقری نظریه انسان به منزله عامل را مطرح کردهاست. توجه به عاملیت انسان باعث میشود انسان موجودی پویا نظر گرفته شود که در هر لحظه در معرض تصمیم است و باید تصمیم بگیرد. از این جهت تفاوت عمده دیگری بین نگرش باقری و نگرش سنتی، تقوی است، در حالی که در نگرش سنتی تأکید بر تقوی پرهیز است در نگرش باقری اساس تقوی حضور است، بدین معنی که تربیت واقعی خود را در حضور موقعیتها نشان میدهد نه فرار از آنها، و هدف از تربیت بدست آوردن تقوی حضور است.[۱۳]
کتابها
- نگاهی دوباره به تربیت اسلامی (۱۳۶۸). دو جلد. انتشارات مدرسه
- مبانی شیوههای تربیت اخلاقی: نقد تطبیقی علم اخلاق و روانشناسی معاصر، (۱۳۷۷) انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی.
- چیستی تربیت دینی (بحث و گفتگو با پاول هرست) (۱۳۸۰). نشر تربیت اسلامی.
- مبانی فلسفی فمینیسم (۱۳۸۲) انتشاراتدفتربرنامه ریزی اجتماعی ومطالعات فرهنگی وزارت علوم، تحقیقات وفناوری.
- نوعمل گرایی وفلسفه تعلیم و تربیت: بررسی پیامدهای دیدگاه ویلارد کواین و ریچارد رورتی در تعلیم و تربیت، (۱۳۸۶) انتشارات دانشگاه تهران.
- درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران (۱۳۸۹). دو جلد. انتشارات علمی و فرهنگی
- هویت علم دینی (۱۳۸۲). انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
- رویکردها و روشهای پژوهش در فلسفه تعلیم و تربیت (۱۳۸۹). با همکاری نرگس سجادیه و طیبه توسلی. پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی.
- نظریههای رواشناسی معاصر: به سوی واقع گرایی سازه گرا (۱۳۸۷)، با همکاری زهره خسروی. نشر علم
- گفتگوی معلم و فیلسوف (۱۳۹۲) انتشارات علمی فرهنگی.
- الگوی مطلوب آموزش و پرورش در جمهوری اسلامی ایران(۱۳۸۹). تهران: انتشارات مدرسه.
ترجمه
- در باب استعداد آدمی:گفتاری در فلسفه تعلیم و تربیت، ایزرییل شفلر، انتشارات سمت
- خویشتن از هم گسیخته، رونالد دیوید لینگ، انتشارات رشد
- روانشناسی کودکان محروم از پدر، به همراه محمد عطاران، آدامز، انتشارات تربیت
- کودک و برنامه درسی جان دیویی
بازنشر آثار
آثار ادبی خسرو باقری توسط برخی از سازمانها و مراکز در ایران بازنشر شدهاست:
- بازنشر اثر خسرو باقری در سایت پرتال جامع علوم انسانی[۱۴]
- بازنشر اثر خسرو باقری در سایت مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی[۱۵]
دیدگاهها
- «انسانها از خطاهای شان میآموزند و خطا طی فرآیندی میتواند اثر تربیتی داشته باشد. اما چرا انسانها خطا میکنند؟ به این دلیل که جریان تربیت، جریان آموختن از خطاست یعنی افراد خطا میکنند و این باعث قدرت انکیزشی در آنها میشود.»[۱۶]
- «تعارض بین علم و دین وجود داشتهاست. علمِ تفسیر از قبل بوده که اخیراً هم تحت عنوان هرمونتیک مطرح میشود. اما مناقشه در بحث علم تجربی است. از خود دانشمندان بپرسیم علم چیست پاسخی صحیح ندارند چون آنها چون آنقدر درگیر موضوع هستند ممکن است به همان اندازه از موضوع دور باشند. گفته میشود که «انسان بیش از آنچه میگوید میداند» این نشاندهندهٔ وجود دانش ضمنی در انسانها است. چیستی علم مبهم است.»[۱۷]
- «روش پژوهش میان- رشتهای به بررسی سطوح و ساختارهای چندگانه، سازوکارهای هر ساختار و نقش آنها در خلق رویدادها میپردازد. مراحل پژوهش شامل فرآیندی است که طی آن باید از توصیف یک موضوع انضمامی مبهم به سوی انتزاع ساختارهای معنادار از آن حرکت کرد، سپس این روش به تبیین ساختارها با توجه به عوامل درونی و بیرونی میپردازد. در نهایت دانش حاصل از این تبیین را به منظور نقد و اصلاح عوامل محدودیت آفرین ترکیب میکند. این فرایند شامل شناسایی مسئله، طرح سؤال استعلایی، توصیف پدیدههای پیچیده و لایه مند به گونه ای انضمامی، تفکیک و انتزاع، استنباط فرآیندی به منظور شناخت سازوکارهای هر ساختار، باز توصیف و ترکیب جدید و در نهایت کنش است.»[۱۴]
- «رشتههای دانشگاه و حتی خود دانشگاه اقتضا میکند که یک تکثر در آن وجود داشته باشد، اما در مقابل کسانی معتقدند که باید به دنبال امر واحدی در دانشگاه بود. در این دیدگاه، فرهنگ دانشگاهی چیز واحدی میتواند باشد. برای مثال، بارنت که یکی از صاحبنظران معاصر در امر آموزش عالی است، معتقد است که رهاییبخشی هدف کلانی است که باید تمام دانشگاه را دربرگیرد. او براساس یک استدلال فلسفی میگوید ما در دانشگاه انتظار نداریم افراد دانششان را افزایش دهند، بلکه باید در یک طبقه فوقانی قرار گیرند و درک عمیقی از خود پیدا کنند و بتوانند قدرت خود را افزایش دهند و از این طریق است که رهایی از تنگناهای اجتماعی در دانشگاه اتفاق میافتد. او همچنین براساس استدلالی تاریخی معتقد است، کسانی که در گذشته دربارهٔ دانشگاه صحبت کردند همه به نحوی به دنبال این انتظار از آموزش عالی بودند که هدف واحدی را شکل دهد.»[۱۸]
- ««تربیت» در یک تعریف مرسوم این است که مثلاً والدین و نظام اجتماعی، افراد را به لحاظ فکری، اعتقادی و آداب و رسوم به شکل و شمایل نسل پیشین در بیاورند، چنین کسی را فرد تربیت شده میپنداشتند در صورتی که این معنای مطلوبی نیست، زیرا چنین شکلپذیری را در اسلام، «تربیت» نمیگویند. زمانی هم که پیامبران، تبلیغشان را آغاز میکردند، با همین بهانه مواجه میشدند که مخالفان میگفتند، ما نسل اندر نسل اینگونه تربیت شدهایم اما پیامبران نمیپذیرفتند و میگفتند شاید پدرانتان یا نسلهای پیشین عاقل نبودهاند یا اشتباه کردهاند، این نشان میدهد که «تربیت» بازتولید نیست، بلکه فرهنگ پیشین نیز باید ارزیابی و اصلاح شود. در واقع تربیت موضوعی است که خود فرد در آن نقش بسیار مهمی دارد و فقط پذیرنده مسایل گذشتگان نیست؛ بنابراین «تربیت اسلامی» چنین نقش پذیری را از سوی خود فرد تربیت شونده میطلبد تا در تعامل متقابل با فرهنگ جامعه ای که در آن هست خواه اسلامی یا غیراسلامی، قرار گیرد.»[۱۹]
- «در یک محور دیدگاه تکثر وجود دارد و اینکه هر دانشگاهی یک فضا را اقتضا میکند و در قطب مخالف با رویکردهایی مواجه میشویم که انتظار دارند نه تنها دانشگاه باید یک وحدت داشته باشد، بلکه باید بتواند آن فرهنگ دانشگاهی را هم دگرگون کند.»[۱۸]
- «در مورد کودکی هم در پراگماتیسم این امر مفروض گرفته شده که کودک یک عامل همتراز با معلم میباشد و از اینرو برای معلم هیچ گونه اقتدار محتوایی قائل نیستند و حداکثر «اقتدار روشی» را برای معلم مفروض میگیرند. اما این روشگراییِ صرف و بی اعتنایی به محتوا که گاهی در قالب شعار «اندیشیدن را به من بیاموز نه اندیشه را» در میآید، قابل چالش است. اگر چه در این سخنان حقیقتی وجود دارد اما تمام حقیقت نیست؛ زیرا روش بدون اندیشه چیزی میان تهی است و در ادامه گفتند که ما نمیتوانیم روشی را بیاموزیم مگر اینکه با اندیشههای آن روش همراه باشد؛ بنابراین روشگرایی به عنوان یکی از مفروضات اساسی جای تأمل دارد و نشان از علمزدگی دارد.»[۱۷]
- «مهم ترین تغییر كلیدی در آموزش و پرورش یك تغییر دو بُعدی است. تغییر در بعد آموزش و تغییر در بعد پرورش.»[۲۰]
منابع
https://fa.wikipedia.org/