loading...

بست بیوگرافی

مهدی رحیمیپخش از سایت بست بیوگرافیمهدی رحیمیRahimi mehdi 2.JPGمهدی رحیمی و همسرش منیژه سطوتیمحل تولد     تهرانتاریخ تولد     ۱۳۰۰ خورشیدیمحل درگذشت     پشت

حسین بازدید : 393 چهارشنبه 29 خرداد 1398



مهدی رحیمی
پخش از سایت بست بیوگرافی


مهدی رحیمی
Rahimi mehdi 2.JPG
مهدی رحیمی و همسرش منیژه سطوتی
محل تولد     تهران
تاریخ تولد     ۱۳۰۰ خورشیدی
محل درگذشت     پشت بام مدرسه رفاه تهران
تاریخ درگذشت     ۲۶ بهمن ۱۳۵۷ (۵۷ سال)
محل دفن     بهشت زهرا قطعه ۸۲، ردیف ۲۸، شماره ۴۰
تابعیت      ایران
نیرو     Ground Force Imperial Army of Iran.png نیروی زمینی شاهنشاهی ایران
یگان‌های خدمت     نیروی زمینی
درجه     IIArmy-Sepahbod.png سپهبد
فرماندهی     رئیس شهربانی کل کشور
آخرین فرماندار نظامی تهران
تخصص‌های دیگر     رئیس فدراسیون کشتی
همسر     منیژه سطوتی
فرزندان     ندارد
والدین     محمدعلی

سپهبد مهدی رحیمی (زاده ۱۳۰۰ - درگذشته ۲۶ بهمن ۱۳۵۷) آخرین فرماندار نظامی تهران بعد از تیمسار اویسی بود. وی از افسران مشهور زمان پهلوی بود که ریاست فدراسیون کشتی را نیز بر عهده داشت. سپهبد رحیمی از نخستین افرادی بود که پس از انقلاب ۵۷ تیرباران شد. او از افسرانی بود که پس از انقلاب به شاه وفادار ماند. وی با حسین فاطمی (وزیر امور خارجه دولت مصدق و مؤسس روزنامه باختر) باجناغ بوده‌است.[۱]
محتویات

    ۱ چگونگی دستگیری
    ۲ دادگاه از زبان صادق خلخالی
    ۳ اعدام
    ۴ اتهام سیلی زدن
    ۵ دیدار احمدی‌نژاد با پریوش سطوتی
    ۶ پانویس
    ۷ جستارهای وابسته
    ۸ پیوند به بیرون

چگونگی دستگیری

ابراهیم یزدی ماجرا را اینطور بیان می‌کند: تیمسار رحیمی، به عنوان فرماندار نظامی تهران ارشدترین افسر ارتش بود که توسط مردم در صبح روز ۲۲ بهمن در خیابان شناخته و بازداشت شد. به موجب آنچه بعداً کسی که او را دستگیر و به مدرسه رفاه آورده بود برای من شرح داد، در حالی که وی با لباس مبدل در کنار خیابان سپه، حمله مردم به پادگان باغشاه را تماشا می‌کرده‌است، توسط یکی از افسران زیردستش، که با انقلابیون همکاری داشت و او هم با لباس غیرنظامی در میان مردم بود، مورد شناسایی قرار می‌گیرد و با کمک چند نفر وی را گرفتند و به مدرسه رفاه آوردند.[۲]
دادگاه از زبان صادق خلخالی
نمایی از جلسه دادگاه



صادق خلخالی در کتاب خاطرات خود آن دوران را اینطور بیان می‌کند:

از جمله کسانی که در همه کارها دخالت می‌کرد و بازپرس شده بود؛ ابراهیم یزدی بود که در دولت موقت اول معاون نخست‌وزیر و سپس وزیر امور خارجه شد.

.... ابراهیم یزدی در طبقه سوم مدرسه رفاه که من هم آنجا بودم، نصیری و رحیمی را به محاکمه کشید. آن‌ها با وجود اینکه می‌دانستند که من از طرف امام به عنوان قاضی و حاکم شرع معرفی شده‌ام به این امر توجه نمی‌کردند، خودشان می‌بریدند و می‌دوختند و در باغ سبز نشان می‌دادند.

تلویزیون هم جریان را ضبط می‌کرد و ما هم نظاره می‌کردیم. سرانجام کاسه صبرم لبریز شد و مستقیماً به خدمت امام رفتم و عرض کردم: ابراهیم یزدی می‌گوید که جزو شورای انقلاب است و نمی‌گذارد من به کارها رسیدگی کنم. او در همه کارها مداخله می‌کند و مانع کار ما می‌شود.

امام فرمود: او جزو شورای انقلاب نیست و زورش هم به تو نمی‌رسد اگر آمد آنجا یقه او را بگیر! (سپس امام یقه مرا گرفت و گفت این‌جوری) پس از بیانات امام من با قدرت تمام به مدرسه رفاه برگشتم.

.... فردای آن شب که نصیری و ناجی و رحیمی و خسروداد اعدام شدند مهندس بازرگان مصاحبه مطبوعاتی تشکیل داد و با کمال تعجب اعلام نمود: ما از وضع دادگاه‌های انقلاب کوچک‌ترین اطلاعی نداریم.[۳]
اعدام
پیکر بی‌جان زیرین: رضا ناجی
پیکر بی‌جان بالایی سمت چپ: منوچهر خسروداد
پیکر بی‌جان بالایی سمت راست: مهدی رحیمی
آرامگاه مهدی رحیمی در گورستان بهشت زهرا

وی در نیمه شب پنج شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۵۷ به بر روی پشت بام مدرسه رفاه واقع در خیابان عین الدوله (ایران) در تهران تیرباران شد و در بهشت زهرا (قطعه:۸۲ ردیف:۲۸ شماره:۴۰) به خاک سپرده شد.[۴]

روزنامه اطلاعات در فوق‌العاده خود به تاریخ جمعه ۲۷ بهمن ۱۳۵۷ ماجرا را اینطور بیان می‌کند:

    نیمه شب دیشب ۴ ژنرال عالی‌رتبه ارتش شاه که در قتل و کشتار مردم ایران مشارکت مستقیم داشتند بر اساس حکم صادره دادگاه انقلابی تیرباران شدند.

    در حالی‌که یک ربع به ساعت ۲۴ مانده بود ارتشبد نصیری رئیس ساواک، سپهبد مهدی رحیمی فرماندار نظامی تهران و رئیس شهربانی سابق، سرلشکر رضا ناجی و سرلشکر خسروداد در دسته اول با چشم‌ها و دست‌های بسته روبروی جوخه آتش قرار گرفتند و با گلوله‌های چهار جوان مسلح در کمیته امام به رگبار مسلسل بسته شدند.

    جلسه دادگاه از صبح دیروز در محل دبیرستان شماره ۲ علوی تشکیل شد و تا ساعت ۷ بعد از ظهر ادامه یافت. این دادگاه برای بررسی کارنامه ۲۶ تن از مقامات برجسته رژیم سابق که اکنون در زندان بسر می‌برند تشکیل شد. پس از پایان جلسه اعضای دادگاه به حضور امام خمینی رفتند و امام حکم اعدام ۴ نفر از متهمین ردیف یکم را به حکم آیه شریفه «مفسدین فی الارض» تأیید کرد.

بلافاصله پس از اعدام انقلابی عناصر رژیم سابق جوانان مستقر در اطراف کمیته انقلاب و خیابان‌های ایران و ژاله شروع به تیراندازی هوایی کردند و رسیدن روز جزا روز عدل الهی را جشن گرفتند. خبر اعدام این گروه به وسیلهٔ بلندگو به اطلاع ساکنان خیابان‌های اطراف کمیته انقلاب رسید.[۵]

علی‌رضا نوری‌زاده در خصوص مشاهدات خود از لحظه اعدام این گونه می‌نویسد:

    برای ثبت در تاریخ باید بگویم رفتاری که تیمسار رحیمی و تیمسار خسروداد در برابر جوخه اعدام داشتند رفتاری بسیار شجاعانه بود. تیمسار رحیمی سلام نظامی داد و «جاوید شاه» گفت و همچنین «پاینده ایران». و تیمسار خسروداد گفت چون من در اینجا ارشد هستم خودش حکم تیر خودش را به خودش صادر کرد. هیچ‌کدام اجازه ندادند چشم‌هایشان را ببندند.

    رحیمی بسیار دلاورانه جان داد؛ به گونه‌ای که بعدها آیت‌الله خمینی از او به عنوان یک نمونه یاد می‌کرد و می‌گفت که اگر قرار است کسی بمیرد حداقل مثل او شجاعانه بمیرد. تیراندازی انجام شد و کسی که صورتش را پوشانده بود به آن‌ها تیر خلاص زد. ساعت نزدیک چهار صبح بود که گفتند آقا آمد. او آمد روی پشت بام و به جنازه‌هایی که روی برف بی‌جان و با بدن‌های پر از گلوله افتاده بودند نگاه کرد.[۶]

اتهام سیلی زدن

پایگاه خبری آفتاب در تاریخ شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۸۴ مصاحبه‌ای را با ابراهیم یزدی منتشر کرده‌است. در این مصاحبه وی در پاسخ به این سؤال که افرادی مدعی هستند که او (مهدی رحیمی) به صورت شما (ابراهیم یزدی) سیلی زده‌است و شما در واکنش دست او را بریده‌اید. این‌طور می‌گوید:

چنین چیزی مطلقاً صحت ندارد. اولاً آن‌ها که این نوار را به دست آورده‌اند (منظور وی نوار ویدئویی جلسه دادگاه است) چرا تمام آن را منتشر نمی‌کنند و به پخش ۷ تا۸ دقیقه آن اکتفا کرده‌اند. ثانیاً این نوار نشان می‌دهد با کسی که در دوران انقلاب فرماندار نظامی تهران و مسئول کشتار مردم در سطح شهر بوده‌است در آن جلسه نه تنها برخورد فیزیکی بلکه هیچ صحبت تندی هم نشده‌است. در آن نوار ویدئویی هیچ علامتی از عصبانیت و خشونت نه در صحبت و در صورت رحیمی و نه من یا سایرین دیده نمی‌شود. حتی صحبت‌های صادق خلخالی، اگر چه تند بود، اما تهدید و خشونتی هم در آن نبود. شما می‌توانید با آقای دکتر احمد صدر حاج سید جوادی هم صحبت کنید شاید ایشان یادداشت‌های خود را از بازجویی وی هنوز در اختیار داشته باشند.[۲]
دیدار احمدی‌نژاد با پریوش سطوتی

در آغاز سال ۱۳۸۸ خورشیدی محمود احمدی‌نژاد با پریوش سطوتی (خواهر همسر رحیمی و همسر حسین فاطمی) دیدار کرد.[۷]




wikipedia.org







اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • لینک دوستان
    آرشیو