داریوش فروهر
داریوش فروهر | |
---|---|
![]() داریوش فروهر دبیرکل حزب ملت ایران
|
|
وزیر کار و امور اجتماعی | |
مشغول به کار بهمن ۱۳۵۷ – آبان ۱۳۵۸ |
|
نخستوزیر | مهدی بازرگان |
پس از | منوچهر آریانا (حکومت پهلوی) |
پیش از | محمد میرمحمد صادقی |
دبیرکل و مؤسس حزب ملت ایران | |
پس از | حسن علی صارمی کلالی |
پیش از | خسرو سیف (موقت) |
اطلاعات شخص | |
زاده | ۷ دی ۱۳۰۷ اصفهان، |
درگذشت | ۱ آذر ۱۳۷۷ (۶۹ سال) تهران، |
ملیت | ![]() |
حزب سیاسی | نبرد ایران - ملت ایران |
همسر(ان) | پروانه فروهر |
فرزندان | پرستو فروهر آرش فروهر |
محل تحصیل |
دانشکده حقوق دانشگاه تهران |
شغل | وکیل، سیاستمدار |
مذهب | اسلام شیعه |
داریوش فروهر (۷ دی ۱۳۰۷–۱ آذر ۱۳۷۷)، دبیر کل حزب ملت ایران و وزیر کار دولت مهدی بازرگان بود که در اول آذر ۱۳۷۷ به همراه همسرش پروانه اسکندری در جریان قتلهای زنجیرهای ترور شد. وی از جمله رهبران جبهه ملی ایران از سال ۱۳۵۶ تا ۱۳۵۸ بود تا این که در اوایل سال ۱۳۵۸ از جبهه ملی ایران جدا شد.
وی در دوران نخست وزیری محمد مصدق، رهبری حزب ملت ایران را در دست داشت. حزب ملت ایران به همراه حزب زحمتکشان ملت ایران، حزب ایران و جمعیت آزادی مردم ایران جبهه ملی ایران را تشکیل میدادند. پس از کودتای ۲۸ مرداد، داریوش فروهر برای اجرای قانون اساسی مشروطه و برقراری مردمسالاری به مبارزات خود ادامه داد. در زمانی که سید رضا زنجانی و مهدی بازرگان به تشکیل نهضت مقاومت ملی اقدام کردند، فروهر نیز به آن پیوست.[۱] به خاطر این مبارزات، داریوش فروهر ۱۴ سال را در زندان سپری کرد. با آغاز انقلاب ۱۳۵۷ ایران، داریوش فروهر به مبارزات مردم پیوست.
پس از پیروزی انقلاب، داریوش فروهر در دولت مهدی بازرگان وزیر کار و سپس وزیر مشاور بازرگان بود.[۲] پس از آن برای انتخابات ریاستجمهوری ایران (۱۳۵۸) کاندید شد اما موفقیتی حاصل نکرد. وی از آغاز سال ۱۳۵۹ به صف منتقدین نظام جمهوری اسلامی پیوست. در سال ۱۳۶۰ چند تن از اعضای حزب وی اعدام شدند. خود وی نیز به زندان افتاد. داریوش فروهر از مخالفین رادیکال نظام جمهوری اسلامی در داخل کشور بود و خواستار برگزاری یک همه پرسی برای تعیین یک نظام حکومتی جدید برای ایران شده بود. وی به همراه پروانه اسکندری در اول آذر ۱۳۷۷ به بدست عوامل وزارت اطلاعات کشته شدند.[۳][۴]
محتویات
زندگینامه
داریوش فروهر به سال ۱۳۰۷ در اصفهان[۵] به دنیا آمد. او از ۱۵ سالگی و پس از آشنایی با محمد مصدق، زندگی سیاسی خود را آغاز کرد و در دوران فعالیت سیاسی خود، پیش از انقلاب ایران بیش از ده بار بازداشت و زندانی شد. تجربه ۱۵ سال زندگی در زندان، او را سمبلی از مبارزه ساخت تا آنجا که برخی دوستان وی، زندان را خانه دوم او نامیدند.
(زن و شوهر)
داریوش فروهر در آذرماه ۱۳۲۷ و در سن ۲۰ سالگی به عضویت در گروه مکتب درآمد که هسته مرکزی یک گروه سیاسی ملیگرا و مبارز بود. گروه مکتب سه سال بعد در یکم آبان ماه ۱۳۳۰ تبدیل به حزب ملت ایران شد و داریوش فروهر نیز به عضویت در کمیته موقت رهبری این حزب درآمد. او در هفدهم دی ماه همان سال و در سن ۲۳ سالگی به پس از صارمی کلالی به دبیری حزب ملت ایران انتخاب شد و به واسطه فعالیتهای سیاسیاش پس از کودتای ۲۸ مرداد، برای دستگیری زنده یا تحویل مردهاش جایزه تعیین شد.
در سال ۱۳۳۸ نیز درحالی که در زندان به سر میبرد ارتشبد هدایت که گویی حامل پیامی از سوی شاه بود، به او توصیه کرد تا برای همیشه از ایران برود. فروهر اما در پاسخ به او گفت که «زندان را به آزادی دور از وطن ترجیح میدهم».
در سال ۱۳۳۹ و با تشکیل جبهه ملی دوم، داریوش فروهر اگرچه در زندان بود اما به عضویت در شورای مرکزی این جبهه انتخاب شد. او در آستانه انقلاب ایران نیز با حضور در صف مقدم راهپیماییهای اعتراضی، اراده خود برای تغییر نظام سلطنتی در ایران را به نمایش گذاشت.
ادعای قتل محمد حدادزاده
محمدحسن سالمی، نوهٔ کاشانی، طی یک مصاحبه ادعا کرد که در جریان حملهٔ طرفداران مصدق به منزل کاشانی، سرهنگ نجاتی، رقابی و داریوش فروهر در جمع حمله کنندگان به منزل بودند و سالمی شخصاً آنها را از بالای پشت بام دیده است. او میگوید: «حتی دیدم که چگونه مرحوم فروهر، محمد حدادزاده تاجر معروف آهن [ و عضو مجمع مسلمانان مجاهد][۶] را با چاقو مجروح کرد؛ ضرباتی که نهایت به کشتهشدن او انجامید.»[۷] منبعی دیگر، واقعه را به شکل دیگری نقل کردهاست و آن را یک برنامه از پیش تدوینشده میداند.[۸] با استناد به روحالله حسینیان،[۶] پس از سقوط دولت مصدق با پیگیری خانوادهٔ حدادزاده، داریوش فروهر تحت تعقیب قرار گرفت و در دیماه ۱۳۳۲ دستگیر و بازداشت شد.[۶] وی منکر حضور و حتی اطلاع خود میگردد. با این که مطبوعات در آن روز واقعه، داریوش فروهر را جزو زخمیها ذکر کردند، وی در پاسخ این سؤال بازپرس که پرسید «اگر عدهای بنا به دستور و رهبری شما در آنجا اقداماتی نمودهاند، حاضر خواهید شد قبول کنید و به خاطر تان بیاورید که در آن شب در پامنار و اطراف منزل آقای کاشانی بودهاید یا خیر؟» گفت: «اگر نزدیکترین کسان من بگویند، نمیپذیرم!»[۶] فروهر با قرار بازداشت شعبهٔ ۵ دادسرای نظامی تهران، در تاریخ ۱۳/۱۰/۱۳۳۲ بازداشتشد و سرانجام پس از چندماه بیهیچ نتیجهای آزاد گردید و پرونده بهدست فراموشی سپرده شد.[۶]
فعالیتها در زمان انقلاب
در خرداد ۱۳۵۶ سه تن از سران جبهه ملی یعنی دکتر کریم سنجابی، داریوش فروهر و شاپور بختیار نامهای به شاه نوشته و از او خواستند که برای نجات کشور به حکومت استبدادی پایان داده، به اصول مشروطیت تمکین کند.[۹][۱۰]
متن نامه سه امضایی ۲۲ خرداد ۱۳۵۶ به شاه
پیشگاه اعلیحضرت همایون شاهنشاهی
فزایندگی تنگناها و نابسامانیهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور چنان دورنمای خطرناکی را در برابر دیدگان هر ایرانی قرار داده که امضاء کنندگان زیر بنابر وظیفه ملی و دینی در برابر خدا و خلق خدا با توجه به اینکه در مقامات پارلمانی و قضایی و دولتی کشور کسی را که صاحب تشخیص و تصمیم بوده، مسئولیت و مأموریتی غیر از پیروی از «منویات ملوکانه» داشته باشد نمیشناسیم و در حالی که تمام امور مملکت از طریق صدور فرمانها انجام میشود و انتخاب نمایندگان ملت و انشاء قوانین و تأسیس حزب و حتی انقلاب در کف اقتدار شخص اعلیحضرت قرار دارد که همه اختیارات و افتخارات و بنابراین مسئولیتها را منحصر و متوجه به خود فرمودهاند این مشروحه را علیرغم خطرات سنگین تقدیم حضور مینماییم.
... بنابراین تنها راه بازگشت و رشد ایمان و شخصیت فردی و همکاری ملی و خلاصی از تنگناها و دشواریهایی که آینده ایران را تهدید میکند ترک حکومت استبدادی، تمکین مطلق به اصول مشروطیت، احیاء حقوق ملت، احترام واقعی به قانون اساسی و اعلامیه جهانی حقوق بشر، انصراف از حزب واحد، آزادی مطبوعات، آزادی زندانیان و تبعید شدگان سیاسی و استقرار حکومتی است که متکی بر اکثریت نمایندگان منتخب از طرف ملت باشد و خود را بر طبق قانون اساسی مسئول اداره مملکت بداند.
بیست و دوم خرداد ۱۳۵۶
دکتر کریم سنجابی / دکتر شاپور بختیار/ داریوش فروهر
![]() |
متن مربوطه در ویکینبشته: نامه ۳ امضایی (سنجابی، بختیار و فروهر) |
فروهر در نهم آبان ۱۳۵۷ و پس از آزادی سید محمود طالقانی از زندان، از مردم خواست تا دستور حکومت نظامی را بشکنند. بدین ترتیب بود که صف عظیمی از مردم در حالی که شاخههای گل به دست داشتند، فاصله بازار تا خانه طالقانی را پیاده پیمودند. داریوش فروهر در همان راهپیمایی طی سخنانی اعلام کرد که «نظام آینده ایران باید با همهپرسی تعیین شود». او اما پس از این به زندان رفت و بعد از آزادی در آبان ماه ۱۳۵۷ به عنوان سخنگوی جبهه ملی ایران انتخاب شد. در روز بیست و هشتم آبان ماه، اتحاد نیروهای جبهه ملی طی صدور بیانیهای اعلام موجودیت کرد. به موجب این اعلامیه سوسیالیستهای نهضت ملی ایران، حزب ایران و حزب ملت ایران عناصر متشکله جبهه ملی چهارم بودند. مهندس کاظم حسیبی به عنوان رئیس شورای مرکزی و دکترکریم سنجابی، دکتر شاپور بختیار، داریوش فروهر و رضا شایان، دکتر اسدالله مبشری به عنوان اعضای کمیته مرکزی انتخاب شدند.[۱۱][۱۲]
پس از انقلاب
داریوش فروهر در ۲۶ دیماه ۱۳۵۷ و همزمان با خروج شاه از ایران، برای ملاقات با خمینی عازم پاریس شد و ۱۶ روز بعد همراه خمینی به کشور بازگشت. او بلافاصله پس از انقلاب، در ۲۴ بهمن ۱۳۵۷ درکابینه دولت موقت به ریاست مهدی بازرگان شرکت کرد و در ابتدا به عنوان وزیر کار و سپس به عنوان وزیر سیار و نماینده دولت در امور کردستان مشغول به کار شد. در اسفند ۱۳۵۷ سید روحالله خمینی از وی خواست تا به وضعیت کارگران رسیدگی کند.[۱۳] داریوش فروهر در ۳۱ خرداد ماه۱۳۵۸ در یک کنفرانس مطبوعاتی خروج خود و حزب ملت ایران را از جبهه ملی ایران اعلام کرد.[۱۴] وی در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا شد و با ۱۳۳ هزار رأی (۰٫۹٪) پس از ابوالحسن بنی صدر، احمد مدنی و حسن حبیبی در رتبه چهارم قرار گرفت.
داریوش فروهر همزمان با آغاز پاییز سال ۶۰ به زندان رفت و پنج ماه زندان را نیز در کارنامه سیاسی پس از انقلاب خود به جای گذاشت. بنا به گفته دوستان و همراهان فروهر، این بازداشت پنجماهه با کاهش ۱۵ کیلویی وزن وی همراه بود. مطابق برخی خبرها، آزادی فروهر به دستور مستقیم خمینی صورت گرفته بود. چرا که فروهر از سابقه همبندی با مصطفی خمینی فرزند سید روحالله خمینی در زندان شاه برخوردار بود و گویی شرح همراهیهای او در زندان به گوشخمینی رسیده بود.
در اوایل دهه هفتاد فروهر سعی نمود به اتفاق حزب مردم ایران - جنبش برای آزادی مردم ایران - حزب زحمتکشان ملت ایران (نیروی سوم- منشعبین از دکتر بقایی -گروه خلیل ملکی) و حزب ملت ایران گروهی تحت عنوان اتحاد حزبها و نیروهای ملی ایران را تأسیس نماید[۱۵] که در این راه ناموفق ماند.
قتل
در پاییز ۱۳۷۷ پروانه و داریوش فروهر در خانه شخصی خود در «خیابان سعدی، خیابان هدایت، کوچه مراد زاده، پلاک ۱۸»[۱۶] طی قتلهای سیاسی موسوم به قتلهای زنجیرهای با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیدند.[۳]
قاتلان که به عنوان دانشجو-خبرنگار و با حربه «مصاحبه برای نشریه دانشجویی» به خانهشان رفته بودند، «ابتدا گردن، دهان و دستانشان را گرفتند، سپس با ضربات پیاپی چاقو سینههایشان را دریدند[۱۷] و در نهایت اجسادشان را به سمت قبله[۱۸] قرار دادند». خامنهای در یک سخنرانی پس از قتل فروهر دربارهٔ او اینگونه میگوید: «مرحوم فروهر، قبل از انقلاب دوست ما بود، اول انقلاب همکار ما بود، بعد از پدید آمدن فتنههای سال ۶۰ دشمن ما شد؛ اما دشمن بیخطر و دشمن بی ضرر... ایشان معروفیتی در بین مردم نداشت، کسی که تحت تأثیر حرفهای او نبود، نفوذی نداشت، دشمن بیخطری بود انصافاً آدم نانجیبی هم نبود… حالا شما فکر میکنید کسی که مثل فروهر را میکشد، آیا این فرد میتواند دوست نظام باشد؟{خامنهای ۱۸ دی ۱۳۷۷}»[۱۹]
وی را در قطعه ۸۹ ردیف ۱۸ شماره ۵ قبرستان بهشت زهرا تهران دفن کردند.
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D9%88%D8%B4_%D9%81%D8%B1%D9%88%D9%87%D8%B1