تصاویر زیبا مجید حاجی زاده بازیگر ,عکس های جدید مجید حاجی زاده بازیگر ,تصاویر جدید مجید حاجی زاده بازیگر ,جدید ترین عکس های مجید حاجی زاده بازیگر ,عکس instagram مجید حاجی زاده بازیگر ,مجید حاجی زاده بازیگر و همسرش,عکس گلچین شده مجید حاجی زاده بازیگر ,عکس انیستاگرامی مجید حاجی زاده بازیگر ,عکس مجید حاجی زاده بازیگر ,عکس جدید از مجید حاجی زاده بازیگر ,عکس های اینستاگرامی مجید حاجی زاده بازیگر ,عکس جدید 98 مجید حاجی زاده بازیگر ,عکس خصوصی مجید حاجی زاده بازیگر ,عکس سلفی جدید مجید حاجی زاده بازیگر ,عکس جدید 97 مجید حاجی زاده بازیگر ,










مجید حاجیزاده در ابتدای کارش تنها به خاطر چهره خوب مورد توجه سینماگران قرار گرفت و خیلیها منتظر تولد سوپراستاری جدید بودند اما در گذر سالها جز نقشهای فرعی در فیلمهایی درجه دو چیزی نصیبش نشد. قفل بسته تلویزیون هم برای او انگار بازشدنی نیست تا شاید در دل مخاطبان میلیونی جایی برای خودش پیدا کنند.
البته هنور نمیدانیم باید مجید حاجیزاده را هم جزو بازیگران نسل جدید به حساب بیاوریم یا نه چون به رغم اینکه ۳۶ سال سن دارد به نوعی یک پیشکسوت در قالبی جوان است. البته او یک تفاوت ویژه دیگر هم دارد و آن حضورش در جرگه متاهلین است.
مجید حاجیزاده با موج چشمرنگیها به سینما آمد و با اینکه در ابتدای راه دو فیلم پرفروش داشت اما رفتهرفته از چرخه خارج شد و به کلی بازیگری را کنار گذاشته اما حالا پس از چهار سال دوباره آمده است تا این بار شانسش را در قالبی جدید امتحان کند. او اینبار با تحصیلات بالاتر در رشته مورد علاقهاش و اندوختههای خود در این سالها و البته در مسیر تغییرات زندگی شخصیاش از جمله پدر شدن بازگشته تا روزهای جدیدی را در دنیای بازیگری تجربه کند.

مجید حاجی زاده
این دوری از فضای تلویزیون و سینما ناخواسته نبود! در واقع شاید یکجورهایی منتظر یک اتفاق جدید و یک کار جدید و غیرکلیشهای بودم که ناخواسته این کلیشه شدن به من تحمیل شده بود. البته نه اینکه خسته شده باشم، ولی از آن فضایی که ایجاد شده بود خسته بودم. در کارهایی که دایم به من پیشنهاد میشد، شباهتهای زیادی بین نقشها وجود داشت و دوست داشتم از آن فضا دور شوم. در واقع دنبال کارگردان و فضای جدیدی بودم که این تکرار برای من شکسته شود و دنبال فیلمسازی بودم که ظاهر و فیزیک من را درنظر نداشته باشد، به من اعتماد کند و نقشی تازه به من بدهد. همه ما انسانها میتوانیم در پس ظاهرمان، هزاران لایه درونی دیگر داشته باشیم و همین باعث میشود که بتوانیم نقشهای مختلف را بازی کنیم و من این حس را داشتم و همین حس بود که باعث شده بود وسواس زیادی داشته باشم و نقشهای تکراری را رد کنم!
البته واقعا اینطور نبود که در آن سالها کارهایی انجام بدهم که دوست نداشته باشم، چون دوست داشتم آن کارها را هم تجربه و خودم را تثبیت کنم ولی به هر حال بعد از سالها کار کردن، این حس به من دست داده بود که باید در کارهایم تغییری ایجاد کنم. متاسفانه خیلی اوقات فیلمسازان برداشتهایی از کارهای قبلی بازیگرها دارند و بر همان اساس به آن بازیگر پیشنهاد بازی در نقشهای مشابه را میدهند و این برایم سخت بود که بخواهم بعد از سالها حضور در این عرصه، دایم در نقشهای تکراری حضور داشته باشم.
اشتباه دور شدن از فضا
البته احساس میکنم اشتباهی که در این مدت مرتکب شدم این بود که از این فضا دور شدم! اینکه بخواهید بنشینید و منتظر باشید تا آن اتفاق مهم برایتان رخ دهد، درواقع اشتباه است و من هم نباید به این شکل عمل میکردم. در حال حاضر هم تصمیم دارم تا با کارهای خوب ادامه دهم و دوباره ارتباطات خودم را ایجاد کنم و با فیلمهای خوب بازگردم.
موج چشم رنگیها
در آن سالها یادم هست یک موجی تحت عنوان «ورود چشم رنگیها» به بازیگری راه افتاده که برای افرادی مثل من خیلی آزاردهنده بود چون مطبوعات و رسانهها روی این موضوع خیلی مانور میدادند، اما من میخواستم از این موضوع فرار کنم و اینطور نباشد که روی چهرهام کار کنم؛ هرچند چهره هر انسانی یک موهبت خدادادی است و اتفاقا در کاری مثل بازیگری خیلی هم خوب و تاثیرگذار است ولی من شخصا دوست نداشتم که این موضوع تنها نقطه مثبت من باشد؛ به همین دلیل از رشته تحصیلیام انصراف دادم و رشته تئاتر را انتخاب کردم و همان زمان بود که «مهر خاموش» را کار کردم و با این نگاه که باید ابتدا درسم را در این زمینه بخوانم و بعد وارد شوم، کارم را ادامه دادم.
سابقه ۱۸ ساله
نخستین کارم را در سال ۱۳۷۶ در فیلم «دختری با کفشهای کتانی» آقای صدرعاملی تجربه کردم و تقریبا ۱۸ سال است که در این حرفه حضور دارم.
دیروز با تجربه امروز
اگر دوباره به عقب بازگردم باز هم سمت بازیگری میروم چون من نسبت به این کار عشق داشتم و با علاقه وارد آن شدم ولی اگر تجربه امروزم را داشتم و به عقب برمیگشتم، شاید فقط راه را تغییر میدادم و با وسواس و دقت بیشتری کارهایم را انتخاب میکردم. هرچند هنوز هم خیلی از دوستان میگویند که دیر نشده است ولی به هر حال من سالها عمرم را در این کار گذاشتم و شاید لازم بود دقت بیشتری در کارهایم داشتم.
نخستین کافیشاپ هنرمندان
من سالها پیش یک کافیشاپ راهاندازی کردم که درواقع منبع درآمد خوبی برایم است؛ از طرفی در برخی از آموزشگاههای دوستان تدریس هم میکردم ولی منبع اصلی درآمدم همان کافیشاپ بود و هست. البته این را هم بگویم که من سالها قبل زودتر از دوستان هنرمندم که سمت این کار آمدهاند این کافیشاپ را راهاندازی کردم.
تغییری به اندازه پدر شدن
در این مدت گاه گاهی بازی در کارهایی را انجام میدادم که شاید بیشترش رفاقتی بود ولی علاوه بر کار، در زندگی شخصیام هم تغییراتی ایجاد شد، مثلا پسرم متولد شد و مدتی درگیر آن بودم و باید به عنوان پدر برایش وقت میگذاشتم که اتفاقا خیلی هم راضی هستم. در مدتی که کمکار بودم، یک عده از دوستان فکر میکردند که من اصلا ایران نیستم و عدهای هم که برای پیشنهاد کار میآمدند، فیلمنامههایی که پیشنهاد میدادند برایم جذابیت نداشت و همان موضوع تکرار و کلیشه که در سینمای ما باب شده است، برایم ایجاد شده بود و من از این مقوله فراری بودم.
برای رفاه پسرم
پدر بودن حس جدید و خوبی است و در تمام این مدت که پوریا وارد زندگی من شده است، از تکتک لحظات آن لذت بردهام. اینکه پدر خوبی هستم یا نه واقعا سوال سختی است که خودم نمیتوانم به آن جواب بدهم ولی قطعا تمام سعی خودم را میکنم که پدر خوبی باشم و برای آسایش و رفاه پوریا هر کاری میکنم.
اتفاقی به نام ازدواج
ازدواج واقعا اتفاقی است که در زندگی اکثر ما به شکلی پیشبینی نشده رخ میدهد چون گاهی ما انسانها با خود میگوییم من حالاحالاها ازدواج نمیکنم ولی وقتی با کسی آشنا میشویم و حس میکنیم که این شخص همان کسی است که میتواند برای همیشه در کنار ما باشد، آنوقت دیگر ازدواج بهترین کار است. من حدود ۷ سال است که ازدواج کردهام و حاصل آن پسری به نام پوریاست که واقعا زندگیام را متحول کرده.
https://persianv.com/
