پسر حبیبالله القانیان ,همسر حبیبالله القانیان,دختر حبیبالله القانیان ,خانه / ثروت حبیبالله القانیان, حبیبالله القانیان ویکی پدیا, حبیبالله القانیان ازدواج,زندگی نامه حبیبالله القانیان, حبیبالله القانیان بدون آرایش,حبیبالله القانیان کجاست؟,کلیپ حبیبالله القانیان,حبیبالله القانیان, حبیبالله القانیان و همسرش,آخرین خبر حبیبالله القانیان,کانال تلگرام حبیبالله القانیان,عکس همسر حبیبالله القانیان,عکس حبیبالله القانیان,فیلم حبیبالله القانیان , حبیبالله القانیان قبل عمل زیبایی,سایت رسمی حبیبالله القانیان,حبیبالله القانیان کیست؟, حبیبالله القانیان متولد,شماره تلفن حبیبالله القانیان,ارتباط با حبیبالله القانیان,اینستاگرام Instagram حبیبالله القانیان ,بیوگرافی حبیبالله القانیان, حبیبالله القانیان کیست,
حبیبالله القانیان
حبیب القانیان | |
---|---|
![]() حبیبالله القانیان
|
|
زادروز | ۲۳ فرودین ۱۲۹۱[۱] تهران، ایران |
درگذشت | ۱۹ اردیبهشت ۱۳۵۸ خورشیدی[۱] تهران، ایران |
علت مرگ | اعدام[۱] از طریق تیرباران |
محل زندگی | تهران |
ملیت | ایرانی |
تبار | یهودی |
تابعیت | ایرانی |
پیشه | تجارت و صنعت |
شناختهشده برای | تأسیس اولین کارخانه صنایع پلاستیکسازی در ایران (۱۳۳۷) (ساختمان پلاسکو) |
نقشهای برجسته | سرمایهداررئیس انجمن کلیمیان تهران |
لقب | حاجی حبیب[۲] |
دین | یهودی |
اتهامها | صهیونیست و جاسوسی برای اسرائیل[۳] |
همسر | ماهسلطان[۱][۴] |
فرزندان | سه پسر: کارمل، سینا و فریدون[۱] یک دختر: مهناز[۱] |
والدین | پدر: بابائی[۱] مادر: خانمجان[۱] |
حبیبالله اِلقانیان[۱][۵] (۲۳ فرودین ۱۲۹۱ – ۱۹ اردیبهشت ۱۳۵۸[۱]) معروف به حاج حبیب القانیان،[۱][۲][۶] رئیس انجمن کلیمیان تهران و سرمایهدار بزرگ ایرانی بود. القانیان یکی از نخستین غیر نظامیان و نخستین یهودی اعدامی پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران بود. وی در روز ۲۷ بهمن ۱۳۵۷ در تهران بازداشت شد و در بهار ۱۳۵۸ در زندان قصر، توسط صادق خلخالی اعدام شد.[۷] اعدام القانیان در مهاجرتِ گستردهٔ یهودیان ایران تأثیر بسیار زیادی داشت.[۷]
محتویات
تولد و خانواده
او در محله عودلاجان تهران به دنیا آمد. خانواده القانیان هشت فرزند (هفت پسر و یک دختر) داشتند. پدر حبیبالله، بابائی نام داشت که پیشه خیاطی داشت. مادرش مشهور به خانمجان، دختر حاج ساقی بود. حاج ساقی مغازه عطاری در محله یهودیان تهران داشت. او به مدرسه اتحاد جهانی آلیانس رفت. در این مدرسه دو زبان فارسی و فرانسوی را تدریس میکردند. به نظر میرسد او در سن پانزده سالگی، مدرسه را رها کرد و در هتل «گیلانِ نو» که متعلق به دائی خود بود، مشغول به کار شد. بعد از اتمام دوران خدمت سربازی، به سال ۱۹۳۶ میلادی با دختردایی خود، ماهسلطان ملقب به نیکخواه ازدواج کرد. حاصل این ازدواج، سه پسر به نامهای کارمل، سینا و فریدون و یک دختر به نام مهناز بود.[۱]
خانواده القانیان شامل هفت برادر به نامهای نجاتالله، عطاءالله، صیون، حبیب، داود، جان و نصرالله بود. این خانواده به مدت سی سال پیشگام نوآوریهای تجاری و صنعتی در ایران بودند و در این دوره دهها کارخانه و مرکز خرید مدرن را تأسیس کردند.[۸] دو نفر از آنها همیشه ساکن نیویورک و پنج برادر ساکن تهران بودند. در سالهای نخست فعالیت، بیشتر تصمیمهای تجاری را چهار برادر بزرگتر میگرفتند و در نتیجه سهم بیشتری از سه برادر جوانتر داشتند که هنوز مشغول تحصیل بودند.[۹]
سرانجام اعضای خانواده
- جان القانیان همیشه در نیویورک زندگی میکرد و در همان شهر درگذشت.
- داود القانیان که در تهران زندگی میکرد و پس از انقلاب به لندن نقل مکان کرد و در همان شهر درگذشت.
- نورالله القانیان که همیشه در نیویورک زندگی کرد و همانجا درگذشت.
- حبیبالله القانیان که در ایران زندگی میکرد و کمی بعد از انقلاب اعدام شد.
- نجاتالله القانیان که در تهران زندگی میکرد و پس از انقلاب به لس آنجلس نقل مکان کرد و در همانجا درگذشت.
- صیون القانیان که در تهران زندگی میکرد و پس از انقلاب به لسآنجلس نقل مکان کرد و اکنون در همان شهر زندگی میکند.
- عطاالله القانیان که در تهران زندگی میکرد و بعد از انقلاب به لسآنجلس نقل مکان کرد و اکنون در همان شهر زندگی میکند.
- هانری القانیان برادرزاده حبیب القانیان، که اندکی پیش از انقلاب به آمریکا رفت، در همانجا ماندگار شده و به یک کارآفرین موفق در زمینه املاک تبدیل شد.
فعالیتهای بازرگانی حبیبالله
مشخص نیست که حبیبالله القانیان (معروف به حاج حبیب) وارد دنیای تجارت شد؛ ولی در سال ۱۹۳۶ او حجره (دفتر تجاری) در سرای حاج محمد اسماعیل در بازار تهران داشت. او ساعت و به دنبال کشف حجاب، در ژانویه ۱۹۳۶ کلاه زنانه وارد میکرد. در ۱۹۳۶ او و برادرانش یک شرکت به نام شرکت سهامی القا تشکیل دادند که در ابتدا کالا از سویس و سپس از آمریکا وارد میکردند. برادرش جان، به سال ۱۹۴۳–۱۹۴۴ در آمریکا ساکن گشت تا به برادر دومش نورالله بعد از جنگ جهانی دوم پیوست. مثل خیلی از تاجرهای زمانهٔ خود، حاج حبیب و برادرانش کالاهای گوناگونی شامل ساعتها، منسوجات، ماشین ظرفشویی، ظروف سفره، کریستال و رادیو و ماشین خیاطی وارد کردند که هر کدام از اینها، تقاضای بسیاری داشت.[۱]
حبیب القانیان از پانزده سالگی کار در هتل یکی از اقوام را آغاز کرد. پس از مدتی همراه با برادرانش در بازار به تجارت پرداخت و بعدها توانست اولین کارخانه صنایع پلاستیکسازی در ایران را تأسیس کند.[۸] او از لوازم خانگی گرفته تا در برجسازی سرمایهگذاریهای کلانی داشت.[۷]
گفته میشود که خانواده اِلقانیان پس از جنگ جهانی دوم، با امتیازی که برای فروش لباس نیروهای متفقین بهدست آوردند، به ثروت قابل توجهی دست یافتند.[۱۰]
در سال ۱۳۳۷ القانیان شرکت پلاستیکسازی پلاسکو را در تهران تأسیس کرد و بتدریج پلاسکو را به بزرگترین و پیشرفتهترین شرکت پلاستیک ایران تبدیل کرد و نیز صنایع پروفیل آلومینیم را راهاندازی نمود. بخاطر موفقیتهای اقتصادیاش القانیان به شهرت خاصی در ایران و اسرائیل رسید.
ساختمان پلاسکو واقع در چهارراه استانبول و ساختمان آلومینیم واقع در خیابان جمهوری که نخستین برجهای ایران بودند، بخشی از اموال وی قبل از مصادره توسط جمهوری اسلامی بود. ساختمان پلاسکو در روز پنجشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۵ پس از ۵۴ سال از زمان ساخت بر اثر آتشسوزی فرو ریخت و ۵۹۰ واحد تجاری در آن نابود شد.[۱۱][۱۲] ساختمان پلاسکو درحالی بعد از ۳٫۵ ساعت سوختن، فروریخت که هنوز تعداد زیادی آتشنشان در حال مهار آتشسوزی، در بیرون و داخل ساختمان بودند.[۱۳]
در سالهای دهه ۱۹۷۰ وی و گروه دیگری از اعضای اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران به چین دعوت شدند و زمینههای گسترش روابط بازرگانی میان دو کشور را فراهم کردند.[۸]
برج شیمشون، ساختمان بورس الماس اسرائیل در شمال تلآویو را هم القانیان ساخته است.[۷]
دستگیری
حدود دو هفته پیش از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷، القانیان از آمریکا به ایران برگشت و در جلسه تشکل آنها شرکت کرد. در روز ۲۷ بهمن ۱۳۵۷ دولت جدید او را دستگیر کرده و به زندان قصر فرستاد.[۷]
محاکمه
اسناد
در دادگاه به اسنادی اشاره شد که ساواک پیرامون ارتباط وی و بسیاری دیگر از سران یهودیان ایران با اسرائیل داشته و به سرمایهگذاریهای گسترده در آنجا پرداخته بودند. در یکی از اسناد ساواک دربارهٔ سرمایهگذاری وی در اسرائیل به تاریخ هفتم اردیبهشت ۲۵۳۵ (۱۳۵۵) تحت عنوان «برادران القانیان» آمده است: «آقای حبیب القانیان رئیس انجمن کلیمیان تهران و سرمایهدار معروف یهودی در حال حاضر مشغول احداث ساختمان بزرگ چندین طبقه در بین راه هرتزلیا و تلآویو در اسرائیل است. بلندی این ساختمان سه برابر بلندی ساختمان آلومینیوم یا پلاسکو است.»[نیازمند منبع]
و در گزارش مورخ ۲۹ دی ۲۵۳۵ (۱۳۵۵) میخوانیم: «داود القانیان برادر حبیب سرمایهدار معروف کلیمی در حال حاضر در بین راه تلآویو و تیکوا ۱۲ کیلومتری محل بورس جواهرات اسرائیل مشغول احداث ساختمان ۳۳ طبقه میباشد که عنقریب آماده بهرهبرداری است.»[۱۴][نیازمند منبع]
دفاعیات
وی در دفاعیات خود گفت «اینجانب حبیب القانیان، افتخار میکنم کلیمی ایرانی هستم… تا به حال هیچ گونه کمک یا اعانه به نفع اسرائیل نداده و نخواهم داد. من موافق کشتار مردم فلسطین نیستم… افتخار میکنم دارای سهمی از کارخانجات پلاسکو ملامین، پلاستیک شمال، لوله شمال و کارخانه یخچال جنرال الکتریک و پروفیل آلومینیوم میباشم.» وی همچنین تأکید کرد هیچ دارایی به نام او در اسراییل وجود ندارد. او در وصیتنامهاش از وراثش درخواست کرد که به حسابهایش رسیدگی کنند و بدهکاریهایش را به افراد مربوط پرداخت کنند و حقوق عقب افتاده کارمندانش را به آنان بدهند. او ضمن خداحافظی از خانوادهاش از آنها خواست که یک سال برایش دعا کنند.[۲][۱۵]
تلاش برای آزادی
حاخامهای ارشد و فعالان یهودی برای نجات القانیان از سید محمود طالقانی نامهای میگیرند که این پیرمرد ۷۰ ساله فردی خیر بوده و خدمات زیادی به جامعه کردهاست، اما راه به جایی نمیبرند. سپس هانی الحسن، نماینده سازمان آزادیبخش فلسطین در تهران و چهرههای روحانی مانند حسینعلی منتظری، سید محمد بهشتی و محمدرضا مهدوی کنی را واسطه میکنند. آنها مطمئن بودند که القانیان اعدام نخواهد شد.
اعدام
صادق خلخالی محاکمه حبیبالله القانیان و هفت نفر دیگر را سهشنبه شب (۱۹ اردیبهشت ۱۳۵۸) در زندان قصر در دادگاهی که ۲۰ دقیقه بهطول انجامید برگزار کرد و حکم در بامداد چهارشنبه ۲۰ اردیبهشت تیرباران شد. وی در دادگاه از داشتن وکیل محروم بود.[۷] در زندان او از سوی صادق خلخالی به جرایم «جاسوسی به نفع دولت غاصب صهیونستی اسرائیل» و «معاونت در کشتار بیرحمانه هرروزه مردم مبارز فلسطینی» به «دوستی با دشمنان خدا و دشمنی با دوست خدا»، «فساد در زمین»، «محاربه با خدا و رسول خدا و نائب امام زمان و تمام مردم محروم» و «سد راه خدا و سد راه بهروزی تمام خلقهای مستضعف جهان» محاکمه و به حکم صادق خلخالی محکوم به اعدام شد.[۱۶][۱۷]
خاکسپاری
به گفته خاخام یدیدیا شوفط مقامات نخست درخواست خویشان القانیان برای تحویل جسد وی را برای خاکسپاری رد کردند. با میانجیگری خاخام یدیدیا شوفط و سایر رهبران جامعه کلیمی تهران دولت اجازه دفن وی را در انتها داد.[۱۸]
واکنش آمریکا
به فاصله یک روز بعد از تیرباران القانیان، برای اولینبار زمزمه تحریم اقتصادی ایران در صحن مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا شنیده شد. کاخ سفید و کنگره مدتها به اعدامهای اوایل انقلاب واکنشی نشان نداده بودند، اما اعدام القانیان اتهام یهودستیزی را برای حاکمان جدید ایران وارد کرد. به فاصله یک روز، پیشنویس نخستین قطعنامه حقوق بشری علیه جمهوری اسلامی در مجلس نمایندگان آمریکا تهیه شد.[۷]
هشت روز بعد، مجلس سنای ایالات متحده آمریکا دولت کارتر را غافلگیر کرد و اولین قطعنامه حقوق بشری علیه حکومت ایران را به تصویب رساند. آن قطعنامه کوتاه و نمادین برای کاخ سفید جنبه الزامآور نداشت، اما چنان به احساسات ضدآمریکایی در ایران دامن زد که به لغو برنامه سفر قریبالوقوع سفیر جدید آمریکا (واتلر کاتلر) به تهران منجر شد.[۷]
واکنش ایران به اقدام آمریکا
سید روحالله خمینی دو روز بعد از اقدام سنا به گروهی از عشایر استان لرستان و خرمآباد که برای دیدار با وی به قم سفر کرده بودند، گفت:
«... گفته بودند چنانچه اگر این اعدامها ادامه پیدا کند، در روابط ایران با آمریکا یک قدری خطر میافتد. الهی که خطر بیفتد. ما روابط با آمریکا را میخواهیم چه بکنیم؟ روابط ما با آمریکا روابط یک مظلوم با ظالم است. روابط یک غارت شده با یک غارتگر است. ما میخواهیم چه کنیم؟ آنها میل دارند که با ما رابطه داشته باشند. آنها احتیاج دارند که با ما رابطه داشته باشند. ما چه احتیاجی به آمریکا داریم. اینها فکر نمیکنند که در این دنیا یک معنویاتی موجود است. یک چیزی دیگری هم ما داریم…. این سناتوری که اعتراض کرده است به این اعدام اصلاً نمیتواند ادراک کند این معنا را که غیر این حیوانیت یک چیز دیگری هم در عالم است.»[۷]
در همان روز، دولت موقت ایران جلسهٔ اضطراری تشکیل داد و تحت فشار افکار عمومی و گروههای رادیکال، در یادداشت اعتراضآمیزی از سوی وزارت امور خارجه ایران، قطعنامهٔ سنا را دخالت آشکار در امور داخلی خود خواند[۷] و در روز جمعه (چهارم خرداد) تظاهراتی در جلوی سفارت سابق ایالات متحده آمریکا در تهران برگزار کرد که در طیِ آن، تصاویر جیمی کارتر و مناخم بگین را آتش زدند.[۱][۱۹]
اموال
اموال او از جمله ساختمان پلاسکو و ساختمان آلومینیم مصادره شده و در اختیار بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی قرار گرفتند.
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D8%A8%DB%8C%D8%A8%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86